عشق یعنی یه پلاک

شهدا دعایمان کنید

عشق یعنی یه پلاک

شهدا دعایمان کنید

حرفی که کمانه کرد

بعد از اینکه گردوغبار ناشی از انفجار خمپاره فرو نشست، به طرف من برگشت.


 درحالی‌که با دستش چشم خون‌آلودة ترکش خورده‌اش را می‌فشرد،


 گفت: آخ چشمم! به شوخی گفتم:


«چشمت درآد، می‌خواستی نیایی جبهه، خط‌مقدم اومدن این چیزها را هم داره!»



نظرات 1 + ارسال نظر
مریم شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 ب.ظ http://www.nooavari.blogsky.com/

سلام
فقط میتونم بگم دلم آتیش گرفت همین...
خدا جونم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد