عشق یعنی یه پلاک

شهدا دعایمان کنید

عشق یعنی یه پلاک

شهدا دعایمان کنید

۲۵اسفند سالروز شهادت سردار مهدی باکری


ساعت دو نصف شب بود. برای کاری از سنگر بیرون رفتم.

وقت برگشت متوجه آقا مهدی شدم که چندتا بشقاب دستش بود.

کنجکاو شدم.نزدیک تر رفتم.آقا مهدی رفت کنار تانکرآب وهمه بشقاب ها رو شست.

بعد رفت سراغ سنگرهای بعدی و بشقاب های بعدی.

بچه های لشکر با این کار فرمانده شان غریبه نبودند.

شهدا شرمنده ایم

امروز برای شهدا وقت نداریم

 

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

 

با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

 

ما بهر ملا قات خدا وقت نداریم

 

چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

 

اندازه یک قبله دعا ، وقت نداریم

 

در کوفه تن ،غیرت ما خانه نشین است

 

بهر سفر کرب و بلا ، وقت نداریم

 

تقویم گرفتاری ما پر شد ه از زرد

 

ای سرخ ، گل لاله ، تو را وقت نداریم

 

هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

خوب است ، ولی حیف که ما وقت نداریم

حرفی که کمانه کرد

بعد از اینکه گردوغبار ناشی از انفجار خمپاره فرو نشست، به طرف من برگشت.


 درحالی‌که با دستش چشم خون‌آلودة ترکش خورده‌اش را می‌فشرد،


 گفت: آخ چشمم! به شوخی گفتم:


«چشمت درآد، می‌خواستی نیایی جبهه، خط‌مقدم اومدن این چیزها را هم داره!»



شهید سید مصطفی یاسینی

سخنم به خواهران و برادران رزمنده و مسلمان این آب و خاک چنین است: کسی که در راه خدا کشته می‌شود هرگز نمی‌میرد، بلکه زنده است و نزد خدا روزی می‌خورد. و کسی که به جبهة حق علیه باطل می‌رود از روی آگاهی و ایمان قوی به آنجا می‌رود و هیچ زوری او را به جبهه نفرستاده است، بلکه خود آن فرد است که به حرف خدا گوش فراداده و راه الله را انتخاب کرده و به سوی آن پرواز می‌کند و زور درمورد ایمان معنی ندارد.

شهیدسید مصطفی یاسینی

 

شهید مسعود تقی زاده


خدایا، آرزو داشتم صد جان داشتم و در راه تو فدا می‌کردم.


شهیدمسعود تقوازاده